عاشقم

ساخت وبلاگ
عاشقم

اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کـناری

که تو از پنجره‌اش پای به قلب من ِ دیوانه نهادی

تو کجا؟ کوچه کجا؟ پنجره‌ی باز کجا؟

من کجا؟ عشق کجا؟ طاقتِ آغاز کجا؟

تو به لبخند و نگاهی

منِ دلداده به آهی

بنشستیم

تو در قلب و

منِ خسته به چاهی

گُنه از کیست؟

از آن پنجره‌ی باز؟

از آن لحظه‌ی آغاز؟

از آن چشم ِ گنه کار؟

از آن لحظه‌ی دیدار؟

کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت،

همه بر دوش بگیرم

جای آن یک شب مهتاب

تو را تنگ در آغوش بگیرم

شاعر: رحمان نصر اصفهانی

خسته ام...
ما را در سایت خسته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilitanha1 بازدید : 88 تاريخ : شنبه 2 تير 1397 ساعت: 22:45