خسته ام

ساخت وبلاگ
خسته ام , خسته از این آدم ها

خسته از نامردی های این روزگار

به کجا باید رفت

به که باید تکیه کرد

آخر مگر انسانی در این هوالی پیدا میشود

همه گرگ صفتهایی بیش نیستند در لباس آدمی

همه در این روزگار عسا از دست کور می دزدند

هر کجا سنگی باشد جلوی پای لنگی می اندازند

پس کجاست آن انسانیت؟

چه شد آن همه معرفت؟

پدرم دلم برایت تنگ شده

کاش بودی

کاش حد اقل تو تنهایم نمی گذاشتی

بعد رفتنت من ماندم و من ماندم و من

و یک دنیا بد بختی

و یک دنیا حسرت 

و یک خدایی که نمی دانم چقدر مرا دوست دارد

ولی میدانم که تنها تکیه گاهم اوست

و همچنین تنها امیدم

پدر جان تو به خدا نزدیک تر هستی

بگو تا هوای من را داشته باشد

هر چند که من هم بنده ی خوبی نیستم

ولی می دانم حرف تو را بهتر می شنود.

پدر جان

پدر مصیبت دیده ی من

تو هم در این دنیا زیاد سختی کشیده ای

ولی من یقین دارم در آن دنیا دیگر نا مردی نیست که تو را برنجاند

و یقین دارم تو را روزی خواهم دید

و دستانت را خواهم بوسید.

پدر جان از تو می خواهم به خوابم بیایی

من هر شب به امید دیدن تو سر بر بالش می گذارم...

خسته ام...
ما را در سایت خسته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilitanha1 بازدید : 85 تاريخ : شنبه 2 تير 1397 ساعت: 22:45