به دیدارم بیا هر شب

ساخت وبلاگ
به دیدارم بیا هر شب

در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند

دلم تنگ است

بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند

شبم را روز کن در زیر تن‌پوش سیاهی‌ها

دلم تنگ است

بیا بنگر چه غمگین و غریبانه

در این ایوان سر پوشیده وین تالاب مالامال

دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها

و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی

بیا، ای هم‌گناه من درین برزخ، بهشتم نیز و هم دوزخ

به دیدارم بیا، ای هم‌گناه ای مهربان با من

که اینان زود می‌پوشند رو در خواب‌های بی‌گناهی‌ها

و من می‌مانم و بیداد و بی‌خوابی

در این ایوان سرپوشیده‌ی متروک

شب افتاده‌ست و در تالاب ِ من دیری‌ست

که درخوابند آن نیلوفر آبی و ماهی‌ها، پرستوها

بیا امشب که بس تاریک و تنهایم

بیا ای روشنی، اما بپوشان روی

که می‌ترسم تو را خورشید پندارند

و می‌ترسم همه از خواب برخیزند

 و می‌ترسم همه از خواب برخیزند

و می‌ترسم که چشم از خواب بردارند

نمی‌خواهم ببیند هیچ کس ما را

نمی‌خواهم بداند هیچ کس ما را

 و نیلوفر که سر بر می‌کشد از آب

پرستوها که با پرواز و با آواز

و ماهی‌ها که با آن رقص غوغایی

نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند

شب افتاده‌ست و من تنها و تاریکم

و در ایوان و در تالاب من دیری‌ست در خوابند

پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفر آبی

بیا ای مهربان با من !

بیا ای یاد مهتابی !

شاعر: مهدی اخوان ثالث

خسته ام...
ما را در سایت خسته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilitanha1 بازدید : 103 تاريخ : شنبه 2 تير 1397 ساعت: 22:45